دیداری دوباره
  • دیداری دوباره

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | دو شنبه 17 مهر 1391 ساعت 17:34

    چند روزی به سرم زده بود که بیام شهرتون

    اما هر چه کردم نشد

    تا اینکه امروز دوشنبه 17 مهر ساعت 10:50 اقای ح ت گفت که اومدی دانشگاه واسه انصراف باور نکردم

    تو دلم گفتم اینا باز می خوان سربه سرم بزارن

    تا اینکه یدفعه در کلاس باز شد درجا خشکم زد

    تو

    اره تو بودی نتونستم چیزی که این همه مدت تو دلم نگه داشته بودم رو بهت بگم

     کل کلاس یعدفعه ای برگشتن و بهم گفتن اقای  H N .........

    بچه ها پرسیدن چه عجب اومدی کلاس؟

    گفتی از صدای موسیقی که پخش میشد فهمیدی

    اره باز من بودم که با اهنگ هام همه رو کلافه کرده بودم

    غم کلاس و میگیره با  همه سرد شده رابطم

    دیدی که چقدر حالم گرفته  هنوزم مشکی پوشتم

    اما امروز به خاطر سردی هوا سوشرتم وپوشیدبودم که سفید بود

    .............

    با یکی دیگه اومده بودی  من که نشناختمش

    .............

    ولی حالا دیگه فهمیدم چه رشته ای ودر کدوم دانشگاه درس می خونی

    در اینجاس که شهریار مگه :

     آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟         بى وفا حالا که من افتادهام از پا چرا؟

    نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی        سنگدل این زودتر مى خواستی, حالا چرا؟
     

    داغ دلم را تازه کردی ورفتی 

     

     



    نظرات شما عزیزان:

    نام :
    آدرس ایمیل:
    وب سایت/بلاگ :
    متن پیام:
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

     

     

     

    عکس شما

    آپلود عکس دلخواه:





    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 14
    بازدید دیروز : 3
    بازدید هفته : 17
    بازدید ماه : 249
    بازدید کل : 120941
    تعداد مطالب : 146
    تعداد نظرات : 19
    تعداد آنلاین : 1

    دریافت کد قلب دنبال موس

  • غریبه عاشق دانشجوی عاشق دلباخته دیوانه سلام امید وارم از این وبلاگ غریبه که عاشق شده خوشتون اومده باشه و بتونه رضایت شما رو جلب کنه این وبلاگ ومی نویسم شاید اونی که منتظرشم بیاد وبخونه شایدم وقتم تلف می کنم به هر حال از ورود شما متشکرم
  • 13tir71.lxb.ir

    قالب بلاگفا

NEGASH.ir